فرهنگ و هنر

جایگاه زبان فارسی در تاریخ عثمانی

یک متخصص تاریخ عثمانی با بیان اینکه زبان فارسی در پی‌ریزی و سیر تاریخی دولت عثمانی نیز زبانی مهم به شمار می‌رفته است از علاقه پادشاهان عثمانی به زبان فارسی می‌گوید.

به گزارش دانا نیوز، کریم عبدالمجید، پژوهشگر و متخصص تاریخ عثمانی در جهان عرب در یادداشتی با عنوان «فارسی و جایگاه آن در تاریخ عثمانی» که در الجزیره منتشر شده، درباره زبان فارسی و جایگاهش در تاریخ عثمانی  گفته است. در  ادامه ترجمه سپیده موسوی، دکترای زبان و ادبیات فارسی را از این یادداشت می‌خوانیم:  «هرکس به زبان‌ها علاقه‌مند بوده و شیفته یادگیری زبان‌هاست باید برای زبان فارسی وقت بگذارد. این زبان، تعبیراتی زیبا و معانی متمایزی در سطح واژگانی‌اش دارد. به همین سبب توانسته در طول قرون متمادی به عنوان زبان دوم تمدن اسلامی شناخته شود. 
عربی به وفور از واژه‌های زبان فارسی تأثیر پذیرفت و از آن اقتباس کرد، حتی ترکی عثمانی نیز از فارسی هزاران کلمه را وام گرفت، تا آنجا که شمس‌الدین سامی (نگارنده نخستین دائره‌المعارف ترکی) در آغاز قرن بیستم در ضمن فرهنگ لغتش «قاموس ترکی» شمار این وام‌واژگان را به ۴۴۰۰ واژه می‌رسانَد. 

فارسی همان زبانی است که حافظ با آن، اشعار جاودانه‌اش را بیان کرد و سعدی هم با کمک همین زبان توانست مفاهیمی را که  از سینه‌اش بیرون می‌تراوید و با روحش درآمیخته بود با قطار پی‌درپی اشعارش به زبان بیاورد و بدین‌گونه روزگارش را به نام خود پیوند زند. 
فارسی همچنین تا پایان قرن شانزدهم، زبان دولتی ممالک سلجوقی و نیز زبان ادبی سرزمین عثمانی بود. ازاین رو این زبان، شایستگی و سزاواریِ  آن را دارد که در طول زندگی‌مان برای آموختنش زمان بگذاریم و به مدد آن رکنی از ارکان زیبایی‌شناسی تمدن اسلامی را بهتر بشناسیم. 

به تحقیق، پادشاهان عثمانی گرایش‌هایی شاعرانه داشتند تا آنجا که بسیاری از آنها علاوه بر فارسی، به عربی و عثمانی نیز شعر می‌گفتند. برای نمونه سلطان محمد فاتح، فردی شناسا و آگاه  به زبان فارسی بود. نوۀ سلطان، یعنی سلطان سلیم اول نیز تا جایی به زبان فارسی تسلط داشت که یک مجموعه شعر دربردارنده دوهزار بیت به این زبان از او به یادگار مانده است. در کنار این‌ها، پسر سلطان سلیم، یعنی سلیمان قانونی نیز بهره‌ای ویژه از زبان فارسی داشت که در دیوانش به نام دیوان «محبی» سروده‌هایش به زبان فارسی آمده است.  

زبان فارسی جایگاهی مهم در تاریخ ادبی و علمی امپراتوری عثمانی داشته است. تا آنجا که باید آن را از جملۀ «زبان‌های سه‌گانه» دانست که در هویت دادن به دولتمردان عثمانی نقش مهمی داشته است. 
می‌توان گفت فارسی همان‌گونه که در تشکیل و تطور زبان عثمانی، به عنوان زبانی اصلی شناخته می‌شد در پی‌ریزی و سیر تاریخی دولت عثمانی نیز زبانی مهم به شمار می‌رفته است. این تأثیر در راستای تأثیری بوده است که این زبان به شکلی گسترده بر ادبیات عثمانی و شکل و روش کتابتش در سه قرن اول این حکومت گذاشته بود، همان‌گونه که این زبان، توانست علاوه بر کتاب‌های تاریخی که به زبان ترکی عثمانی و فارسی نوشته شده بود، بر شکل نگارش کتب تاریخی عثمانی نیز تأثیرگذار باشد.

از جمله چیزهایی که به مردم در تطور نهضت ادبی امپراتوری عثمانی کمک کرد گسترش انجمن‌ها و قهوه‌خانه‌هایی بود که در آنها غالباً موضوعاتی پوشش می‌یافت که از ادبیات عربی و فارسی گرفته شده بود.  

 سرچشمه‌های شعر فارسی در عثمانی

با در نظر گرفتن این اثرگذاری، می‌توان گفت که بازتاب شعر فارسی به سبب نهضت ترجمه‌ای که از قرن ششم هجری قوت گرفته بود بسیار گسترده است.  در اینجا از آنچه از سرچشمه‌های ادبیات فارسی به امپراتوری عثمانی انتقال یافت دو مثال می‌زنم. آغازش با مصلح الدین بن شعبان سروری است. او کسی بود که مثنوی مولانا جلال‌الدین رومی را که به فارسی نوشته شده بود به ترکی برگرداند و با این کار در میان فرقۀ متصوفه مولویه عثمانی به جایگاهی بزرگ و احترام‌آمیز دست یافت.  همچنین صفی‌الدین بن مصطفی الرومی  را داریم که چندین شعر حماسی فارسی را به امپراتوری عثمانی برگرداند. 
علاوه بر این‌ها، «باقی» شاعر را هم اضافه می‌کنیم که به حق شعرش نمونۀ برجسته شعر غنایی قرن شانزدهم میلادی بود. این شاعر، تحت تأثیر امیرعلی شیر ایرانی قرار گرفت تا بتواند علاوه بر اشعاری دینی و نیز اشعاری که به عربی و فارسی سروده بود در کنار کسانی بایستد که پا جای نوابغ شعر فارسی گذاشتند. مهم‌ترین چیزی که او از خود به جای گذاشت اشعاری بود که به عنوان غزلیات ترکی وی به نمایش گذاشته می‌شود. این حرکت ترجمه و سرودن شعر، باعث شد که این شاعر عثمانی از استادان شعر فارسی تقلید کند و حتی تخلص(فرنام) آنها را هم بپذیرد.
از این منظر می‌توان گفت که به طور کلی فرهنگ ادبی عثمانی، مبتنی بر فرهنگ فارسی و ایرانی بوده است و تزهای اخلاقی که در طول اعصار متبلور شده بود تا جایی ادامه یافت که تأثیر ادبیات فارسی بر ادبیات عثمانی، فراتر از شکل آن پیش رفت و حتی به سطح مضامین نیز کشیده شد تا حدی که نویسندگان عثمانی را در برابر خود شگفت‌زده ساخت. 
در میانه این تأثیرگذاری، حتی شخصیت‌های ایرانی به عنوان الگویی قرار گرفتند تا نویسنده عثمانی به آن دست از نویسندگانی که از نظر ذوق بلند و طبایع لطیف معروف بودند متصف شوند و بدین‌گونه نگارنده عثمانی که طبیعتاً انعکاس این تأثیرگذاری را در سطح جامعه خود مشاهده می‌کرد تبلور آن را در خود نیز یافت. 
و اما در زمینه کتاب‌های تاریخ عثمانی که به زبان فارسی نوشته شده‌اند باید گفت با وجود آنکه تعدادشان کم است اما توانسته‌اند مجموعۀ مهمی را تشکیل دهند که تاریخ امپراتوری عثمانی را از زمان پدید آمدن در قرن چهاردهم، تا پایان قرن شانزدهم دربرمی‌گیرد. در این میان، آن دست آثار تاریخی که به زبان فارسی نوشته و به یک وزیر اعظم یا سلطان پیشکش شدند بالاترین ارزش را داشتند و صاحبانشان یا به جایگاه بلندی رسیدند یا وظیفۀ مهمی را در دولت به دست آوردند. نظیر تاریخ‌دان آن دوره، شکرالله بن الشهاب که اثری به نام «‌بهجة التواریخ» را نوشت که یک اثر فراگیرِ تاریخی بود و  از آغاز آفرینش تا سلاطین خاندان عثمانی در قرن پانزدهم را دربرمی‌گرفت.
همان‌گونه که بیشتر کتاب‌های فارسی مهم برای ثبت جنگ‌های عثمانی نوشته می شد. صاحبان این کتاب‌ها، گاه ایرانی‌الاصل‌هایی بودند که در دستگاه کار می‌کردند. نظیر کتاب «هشت بهشت» از ادریس بدلیسی  (از شخصیت‌های مهم قرن شانزدهم) و یا کتاب «سلیم‌نامه» از همین نویسنده که به فتح سلطان سلیم تا تبریز، پایتخت صفویان پرداخته است و برخی با این کار از او به عنوان فاتحی بزرگ یاد می‌کنند.
در میان کسانی که آثار تاریخی فارسی نگاشته‌اند تاریخ‌نگاری ایرانی به نام علی‌اکبر خطایی را هم می‌یابیم که در قرن شازدهم به چین سفر کرد و مشاهدات خود را درباره چین در کتابی _ که به «خطای نامه» مشهور است – نوشت و به سلطان سلیم اول تقدیم کرد به این امید که وی به خاک چین برود و آن را فتح کند. 
در این بررسی کوتاه، نتیجه می‌گیریم که زبان فارسی بنیانی ریشه‌ای از بنیان‌های دانش و فرهنگ عثمانی بوده است. این تأثیرگذاری شایستگی آن را دارد که باعث شود علاقه‌مندان تاریخ عثمانی، بر شناخت و یادگیری آن اهتمام ورزند زیرا میراث مکتوبی که از زبان فارسی با تاریخ عثمانی گره خورده است میراثی بس عظیم است.

انتهای پیام 

تیم خبری مقالات فرهنگی

با احساس و زندگی، داستان‌هایی را بازگو می‌کنم که قلبتان را لرزاند.
دکمه بازگشت به بالا