«عطار نیشابوری»، صدای مشترک روح بشری در تمام دوران هاست

دانا نیوز/خراسان رضوی یک استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: عطار تنها به دوران خود تعلق ندارد بلکه زبان مشترک روح بشر در همه دوران هاست؛ زبانی که با سادگی عمق و خلوص مخاطب امروز را نیز به تأمل و بازاندیشی در خود فرا می خواند
محمد تقوی در گفت وگو با دانا نیوز اظهار کرد: در میان نام های درخشان آسمان ادب فارسی «عطار نیشابوری» چهره ای است که هم در عرصه عرفان و هم در گستره شعر ردپایی ژرف و ماندگار بر جای نهاده است. با این حال بسیاری از زوایای زندگی او همچنان در غبار ابهام فرو مانده اند به ویژه در تعیین تاریخ تولد و وفات او منابع مختلف اختلاف نظرهایی دارند.
وی با اشاره به اختلاف نظر منابع تاریخی در مورد سال تولد عطار گفت: درباره سال تولد عطار روایات متفاوتی وجود دارد؛ برخی همچون «سعید نفیسی» شاعر و پژوهشگر ادبیات فارسی سال ۵۳۰ هجری را محتمل دانسته اند و برخی دیگر همچون «فروزان فر» عطارشناس تا سال ۵۴۰ را نیز محتمل می دانند اما آنچه بیشترین توافق بر آن دیده می شود سال ۵۵۳ هجری است. این سال همچنین با روایتی که دکتر علی شریعتی نیز مطرح کرده است همخوانی دارد. از سوی دیگر چون اغلب منابع سال وفات او را ۶۲۷ ذکر کرده اند پیوستگی منطقی با تولد در ۵۵۳ پیدا می کند و همین امر اعتبار این روایت را افزایش می دهد.
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی یکی از عوامل اصلی گم ماندن برخی ابعاد زندگی عطار را نابودی منابع تاریخی در پی حمله مغول دانست و ادامه داد: نباید تمام تقصیر را به گردن این حادثه تاریخی انداخت. در آن دوران ثبت و ضبط وقایع زندگی شاعران و عارفان به صورت منظم انجام نمی شد برخلاف پادشاهان یا درباریان که اطرافیان شان وقایع زندگی شان را با دقت ثبت می کردند.
تقوی افزود: بنابراین آگاهی ما از زندگی این بزرگان بیشتر از خلال اشارات خودشان در اشعارشان است؛ مانند فردوسی که در ابیاتی به سن خود اشاره می کند و از همین سرنخ ها تاریخ را حدس می زنیم. در مورد وفات چون شهرت آن ها در اواخر عمر افزایش می یافت توجه دیگران بیشتر می شد و اطلاعات دقیق تری باقی می ماند. اما در باب تولد همیشه با ابهام مواجه ایم و این فقط مختص به عطار نیست.
وی با اشاره به نقش عطار در جریان عرفان فارسی گفت: عرفان فارسی مسیری دارد که با سنایی آغاز می شود؛ او را می توان بنیان گذار عرفان تعلیمی دانست. عطار با الهام گیری از این سبک آن را به مرحله ای تازه رساند و مولانا نیز به نوعی آن را به کمال رساند. پیوندی عمیق بین این ۳ چهره شکل گرفته و هر سه از قالب مثنوی و زبان شعر بهره گرفته اند تا آموزه های عرفانی را در قالبی دلنشین عرضه کنند؛ قالب هایی که هم شامل داستان های عامیانه است و هم دربردارنده نکات ناب عرفانی و قصه های دینی.
این استاد زبان و ادبیات فارسی در مورد تفاوت این ۳ چهره افزود: تفاوت ها اما در نحوه پرداخت به مضامین است؛ سنایی جامع تر است و به مسائل کلامی و فقهی نیز پرداخته مولوی دامنه گسترده تری از مخاطبان را پوشش می دهد و اندیشه های فلسفی و دینی را پررنگ تر می سازد. اما عطار به تعبیر من انسانی خالص تر است؛ او تنها دغدغه اش عرفان بوده و بدون تکیه بر زرق وبرق های فکری با زبانی ساده اما عمیق مخاطب را به تأمل در خود وامی دارد.
تقوی بیان کرد: سادگی زبان یکی از ویژگی های برجسته آثار عطار است؛ سبکی که برآمده از شناخت او از زندگی مردم کوچه و بازار بوده است. عطار مانند مولوی آگاه بود که برای تأثیرگذاری باید با زبان مردم سخن گفت. او با طبقات مختلف اجتماعی در ارتباط بود و همین امر باعث شد که لحنش ساده گاه لهجه محور و قابل فهم برای عموم باشد. مولوی نیز در مثنوی همین شیوه را دنبال می کند او نیز از این که مخاطبانش تنها درگیر قصه ها شوند و از معانی عمیق غافل بمانند گلایه دارد. در واقع هر دو با شناخت درست از مخاطب کوشیده اند تا پیام های عارفانه را به زبانی آشنا و دل نشین عرضه کنند.
وی تاکید کرد: شخصیت هایی چون عطار تنها به یک دوره تاریخی تعلق ندارند. آن ها صدای مشترک روح بشری اند. نیازهای معنوی انسان دغدغه های وجودی و جست وجوی حقیقت اموری اند که زمان و مکان نمی شناسند. آثار عطار نه تنها برای مخاطب دیروز که برای انسان امروز هم الهام بخش اند؛ به ویژه در زمانه ای که بسیاری دچار بحران معنا و تهی شدگی روحی هستند.
این استاد ادبیات ادامه داد: او با تلفیق تجربه های ذوقی نسل ها به ما می آموزد که برای فهم خود باید به گذشته نگاهی تازه داشت و در میراث عرفانی چراغی برای آینده یافت.
انتهای پیام