خلاصه کتاب کم عمق ها – تاثیر اینترنت بر مغز ما

خلاصه کتاب کم عمق ها: اینترنت با مغز ما چه می کند؟ ( نویسنده نیکلاس کار )

کتاب «کم عمق ها: اینترنت با مغز ما چه می کند؟» اثر نیکلاس کار به بررسی عمیق و تأثیرگذار چگونگی تغییر ساختار مغز و الگوهای فکری ما در مواجهه مداوم با اینترنت می پردازد. این اثر پیشگام، این سوال بنیادین را مطرح می کند که آیا اتکای روزافزون به فضای دیجیتال، ما را به سمت تفکر سطحی سوق می دهد.
این کتاب، با نگاهی موشکافانه و تحلیلی، تأثیرات فناوری بر ذهن انسان را کاوش می کند و خواننده را با پیامدهای ناخواسته اما عمیق اتکای فزاینده به اینترنت آشنا می سازد. از زمان انتشار، این اثر به یکی از مهم ترین متون در زمینه روانشناسی رسانه و فلسفه تکنولوژی تبدیل شده است. خواندن آن، دریچه ای نو به سوی درک تحولات شناختی بشر در عصر دیجیتال می گشاید و به افراد کمک می کند تا تعامل هوشمندانه تری با ابزارهای دیجیتالی پیرامون خود داشته باشند. این مقاله، به ارائه خلاصه ای تحلیلی از ایده های اصلی نیکلاس کار و درس هایی که می توان از کتاب «کم عمق ها» آموخت، می پردازد.

چرا «کم عمق ها» کتابی حیاتی در عصر دیجیتال است؟

«کم عمق ها» صرفاً یک کتاب دیگر در مورد تکنولوژی نیست؛ اثری است که از همان ابتدا بحث برانگیز بود و با دیدگاهی متفاوت به تأثیر اینترنت بر ذهن انسان پرداخت. این کتاب که در سال ۲۰۱۱ نامزد جایزه پولیتزر شد و در لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار گرفت، تحسین های جهانی بسیاری را برانگیخت و از سوی نشریاتی مانند وال استریت ژورنال و نیوزویک، اثری متقاعدکننده و ضروری توصیف شد. اهمیت و شهرت این کتاب نه تنها به دلیل عمق تحلیل های آن است، بلکه به جسارتش در طرح سوالی بنیادین بازمی گردد که کمتر کسی جرئت پرداختن به آن را داشت: آیا ابزاری که برای دسترسی سریع تر به اطلاعات طراحی شده، در حال تغییر دادن عمیق ترین ساختارهای فکری ماست؟

یکی از نقاط قوت کتاب «کم عمق ها»، پیوند عمیق آن با نظریه رسانه، خود پیام است اثر مارشال مک لوهان است. مک لوهان اعتقاد داشت که نوع رسانه، بیش از محتوای آن، بر ذهن و جامعه تأثیر می گذارد. نیکلاس کار نیز با همین رویکرد، به جای تمرکز بر محتوای خاصی که در اینترنت منتشر می شود، به ذات و ساختار خود اینترنت می پردازد و نشان می دهد که چگونه ویژگی های این مدیوم (مانند هایپرلینک ها، سرعت، و حجم انبوه اطلاعات) بر فرآیندهای شناختی ما اثر می گذارند. او معتقد است که اینترنت نه تنها ابزاری برای انتقال اطلاعات است، بلکه ابزاری است که نوع تفکر و حتی ساختار مغز ما را تغییر می دهد. با گذشت بیش از یک دهه از انتشار این کتاب، ایده های کار نه تنها کهنه نشده اند، بلکه با گسترش روزافاف استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی، حتی تازه تر و قابل تأمل تر به نظر می رسند. امروزه، بسیاری از دغدغه هایی که کار مطرح کرده بود، به واقعیت های ملموس زندگی روزمره تبدیل شده اند و این امر، مطالعه «کم عمق ها» را بیش از پیش ضروری می کند.

ایده های محوری و تحلیل عمیق کتاب کم عمق ها

کتاب «کم عمق ها» بر پایه ی چند ایده محوری بنا شده است که هر یک از آن ها به تنهایی می توانند زمینه ساز تفکری عمیق درباره رابطه انسان و تکنولوژی باشند. نیکلاس کار با ترکیبی از مطالعات عصب شناسی، تاریخ فناوری، و مشاهدات شخصی، تصویری جامع از تأثیر اینترنت بر مغز و فرهنگ ارائه می دهد.

نوروپلاستیسیته: مغز ما چگونه با اینترنت تغییر می کند؟

قلب استدلال نیکلاس کار در کتاب «کم عمق ها» بر پایه مفهوم نوروپلاستیسیته استوار است. نوروپلاستیسیته به توانایی شگفت انگیز مغز در تغییر و بازآرایی ساختار عصبی خود بر اساس تجربیات، یادگیری ها و محیط اطراف اشاره دارد. این مفهوم نشان می دهد که مغز ما یک ساختار ثابت و ایستا نیست، بلکه همواره در حال تغییر و تکامل است. کار توضیح می دهد که چگونه هر فعالیتی که انجام می دهیم، از جمله گشت وگذار در اینترنت، می تواند به معنای واقعی کلمه، مسیرهای عصبی جدیدی در مغز ایجاد کند یا مسیرهای موجود را تقویت یا تضعیف نماید.

او با استناد به تحقیقات عصب شناسان، نشان می دهد که چگونه محیط دیجیتال، با ویژگی هایی چون جریان بی وقفه اطلاعات، لینک های فراوان، و نیاز به توجه مداوم و پراکنده، مغز ما را به گونه ای جدید شکل می دهد. این تغییرات ممکن است در ابتدا نامحسوس باشند، اما به مرور زمان، الگوهای فکری، تمرکز، و حتی نحوه پردازش اطلاعات را دستخوش دگرگونی می کنند. کار این تغییرات را با تحولاتی مقایسه می کند که مغز انسان در مواجهه با ابزارهای فکری دیگر در طول تاریخ، مانند نقشه، ساعت یا ماشین چاپ، تجربه کرده است. هر یک از این ابزارها، نه تنها به انسان کمک می کردند کارهای خود را بهتر انجام دهد، بلکه روش تفکر او را نیز متحول ساختند. اینترنت نیز در حال انجام چنین کاری در مقیاسی بی سابقه است.

کاهش عمق توجه و تفکر خطی: از کتابخوانی تا Click & Flick

یکی از مهم ترین نگرانی های نیکلاس کار، کاهش چشمگیر «قدرت توجه» در عصر اینترنت است. او در کتاب «کم عمق ها» تحلیلی دقیق از این پدیده ارائه می دهد. زمانی، خواندن کتاب های چاپی مستلزم یک فرآیند عمیق، خطی و پیوسته بود؛ فرد از ابتدا تا انتهای متن را دنبال می کرد و در این مسیر، فرصت تأمل، تحلیل و ایجاد ارتباطات عمیق در ذهنش فراهم می آمد. اما اینترنت، با ماهیت پرش گونه و هایپرلینک های متعدد، این الگوی تفکر را به چالش می کشد.

کار این شیوه جدید تعامل با اطلاعات را به اصطلاح Click & Flick (کلیک و پرش) تشبیه می کند. در اینترنت، کاربران به سرعت از یک لینک به لینک دیگر می پرند، بدون آنکه فرصت کافی برای پردازش عمیق هر بخش از اطلاعات داشته باشند. این رفتار، به تدریج توانایی مغز را برای تمرکز طولانی مدت و تفکر خطی کاهش می دهد. او در کتاب خود از عبارت «آدم های پن کیکی» استفاده می کند تا به افرادی اشاره کند که به دلیل دسترسی مداوم به اطلاعات گسترده اما سطحی، «پهن یا باریک» شده اند؛ یعنی دانش آن ها گسترده اما بی عمق است. این از دست رفتن «ذخایر درونی میراث فرهنگی متراکم» به معنای واقعی کلمه، ظرفیت ما را برای تفکر عمیق و تحلیلی تهدید می کند. توانایی غرق شدن در یک موضوع و پردازش کامل آن، که زمانی ستون فقرات یادگیری و نوآوری بود، در حال پژمردن است.

تأثیر اینترنت بر حافظه و وابستگی به منابع خارجی

نیکلاس کار در «کم عمق ها» به بحث مهمی درباره تأثیر اینترنت بر حافظه انسان می پردازد. او با تکیه بر نظریات روان شناسان آموزشی مانند جان سوولر، تفاوت میان انواع حافظه – کوتاه مدت، بلندمدت و حافظه کارگر – را شرح می دهد. حافظه کارگر نقشی حیاتی در پردازش اطلاعات و انتقال آن ها به حافظه بلندمدت دارد و محتوای آگاهانه ذهن ما را در هر لحظه شکل می دهد.

کار استدلال می کند که اینترنت، با فراهم آوردن دسترسی فوری و بی نیازکننده به هر نوع اطلاعاتی، ما را به تدریج از حافظه درونی خود بی نیاز کرده و به «حافظه بیرونی» مانند گوگل و پایگاه های داده آنلاین وابسته می سازد. به جای تلاش برای به یاد آوردن یا پردازش اطلاعات در ذهن، به سادگی یک جستجوی سریع انجام می دهیم. این وابستگی، هرچند در کوتاه مدت کارآمد به نظر می رسد، اما پیامدهای عمیقی بر هویت فردی و عمق تفکر ما دارد. وقتی بخشی از تفکر و هویت ما به ماشین ها وابسته می شود، ظرفیت های مغز برای ایجاد ارتباطات پیچیده، تجزیه و تحلیل مستقل، و تولید دانش از درون، کاهش می یابد. به نقل از کار، «وقتی حافظه مان را به یک ماشین وابسته می کنیم، در واقع بخش بسیار مهمی از تفکر و حتی هویت مان را هم وابسته می سازیم.»

وقتی حافظه مان را به یک ماشین وابسته می کنیم، در واقع بخش بسیار مهمی از تفکر و حتی هویت مان را هم وابسته می سازیم.

تغییر شکل رسانه ها و فرهنگ در سایه اینترنت

تأثیر اینترنت تنها به ساختار مغز و فرآیندهای فکری محدود نمی شود؛ نیکلاس کار در کتاب «کم عمق ها» به تغییر شکل رسانه ها و فرهنگ نیز می پردازد. او نشان می دهد که چگونه اینترنت، حتی بر طراحی و محتوای نشریات سنتی مانند مجلات و روزنامه های چاپی نیز تأثیر گذاشته است. در ابتدا، نشریات آنلاین از فرمت چاپی الگو می گرفتند، اما رفته رفته این تأثیر معکوس شد. امروزه، بسیاری از مجلات چاپی، با کوتاه کردن مقالات، استفاده از چکیده های فشرده، و پر کردن صفحات با نوشته ها و توضیحات کوتاه و رنگارنگ، سعی دارند خود را شبیه به وب سایت های اینترنتی کنند. این تغییرات، در نهایت منجر به یک «القای تصویر مورد نظر خود از جهان» توسط اینترنت می شود، تصویری که در آن سرعت، پراکندگی و سطحی نگری غالب است.

کار هشدار می دهد که فرهنگ، چیزی فراتر از مجموع «اطلاعات جهانی» است که گوگل ارائه می دهد. فرهنگ نیازمند بازسازی مداوم در ذهن هر نسل است و نمی توان آن را صرفاً به کدهای دودویی تقلیل داد و در وب آپلود کرد. او معتقد است که «وقتی حافظه ی ما به منابع بیرونی متصل می شود، فرهنگ پژمرده می شود.» این استدلال بر این نکته تأکید دارد که دسترسی بی واسطه به حجم عظیمی از اطلاعات بیرونی، اگر با فرآیند درونی سازی و تفکر عمیق همراه نباشد، نه تنها به غنای فرهنگی نمی افزاید، بلکه می تواند به انحطاط آن منجر شود، زیرا دانش واقعی تنها زمانی شکل می گیرد که اطلاعات به بخشی از ساختار فکری درونی فرد تبدیل شوند.

نگاهی به ساختار و فصل های کتاب (تحلیلی بر منطق فصول)

نیکلاس کار در «کم عمق ها» با یک ساختار منسجم و منطقی، استدلال خود را پیش می برد. او از طریق بررسی های تاریخی، عصب شناختی و فرهنگی، به خواننده نشان می دهد که چگونه اینترنت، به شیوه ای ظریف اما قدرتمند، بر ما اثر می گذارد. کتاب به ده فصل اصلی تقسیم شده است که هر یک از آن ها جنبه ای از این تأثیر را روشن می سازند:

  1. من و هال: کار با یک تجربه شخصی شروع می کند؛ نگرانی اش از کاهش توانایی تمرکز بر کتاب ها و مقالات طولانی. این مقدمه حسی مشترک با بسیاری از خوانندگان ایجاد می کند و آن ها را به سفری برای کشف دلایل این تغییر دعوت می نماید.

  2. مسیرهای حیاتی و ابزارهای ذهن: در این فصول، نویسنده به مفهوم نوروپلاستیسیته و چگونگی تغییر ساختار مغز در طول تاریخ در مواجهه با ابزارهای فکری مختلف (مانند ماشین چاپ) می پردازد. این بخش، بستر علمی لازم را برای استدلال های بعدی فراهم می آورد و نشان می دهد که اینترنت تنها ابزار جدیدی نیست که مغز انسان را شکل می دهد، بلکه بخشی از یک روند تاریخی طولانی تر است.

  3. ژرفنای صفحه و رسانه ای با عمومی ترین ماهیت: این فصول به ماهیت هایپرلینک ها و تأثیر آن ها بر خواندن و پردازش اطلاعات می پردازند. کار نشان می دهد که چگونه هایپرلینک ها به جای ترویج خواندن خطی و عمیق، خواننده را به «پرش» از متنی به متن دیگر ترغیب می کنند و این امر به تدریج عمق توجه را کاهش می دهد.

  4. کلیسای گوگل: در این بخش، کار به نقد گوگل و نقش آن به عنوان یک «پایگاه داده جهانی» می پردازد. او استدلال می کند که اتکای بیش از حد به موتورهای جستجو، نیاز به حافظه درونی و تفکر تحلیلی را کاهش می دهد و ما را به موجوداتی وابسته به اطلاعات بیرونی تبدیل می کند.

  5. جستجو، حافظه، و چیزش شبیه من: این فصول به طور خاص به تأثیر اینترنت بر حافظه و هویت فردی می پردازند. کار توضیح می دهد که چگونه دسترسی دائمی به اطلاعات، توانایی مغز را در ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات درونی کاهش می دهد و در نهایت، به تغییر در برداشت ما از خود و دانشمان منجر می شود.

این ساختار چندرشته ای، به کار امکان می دهد تا استدلال های خود را از زوایای مختلف بررسی کرده و به یک نتیجه گیری جامع و قدرتمند دست یابد. او با شروع از تجربه شخصی، سپس ارائه مبانی علمی و تاریخی، و در نهایت تحلیل پدیده های معاصر، خواننده را به درکی عمیق از مسئله می رساند.

نقدها و دیدگاه های مکمل: چشم اندازی متعادل تر

همانند هر اثر مهم و بحث برانگیزی، کتاب «کم عمق ها» نیز با نقدها و مخالفت های متعددی مواجه شد. بسیاری از منتقدان، دیدگاه نیکلاس کار را بیش از حد بدبینانه یا اغراق آمیز دانستند. یکی از مشهورترین منتقدان دیدگاه کار، استیون پینکر، روان شناس شناختی برجسته، است که نظریات کار و امثال او را در حد یک «وحشت بی اساس» توصیف کرده است. پینکر و سایر خوش بینان به تکنولوژی، استدلال می کنند که مغز انسان قابلیت انعطاف پذیری بالایی دارد و می تواند خود را با ابزارهای جدید سازگار کند. آن ها معتقدند که اینترنت، به جای تضعیف مغز، آن را به شیوه های جدیدی قدرتمند می سازد و به ما امکان می دهد تا به اطلاعاتی دسترسی پیدا کنیم که پیش از این امکان پذیر نبود.

برای دستیابی به یک تفکر نقادانه و عمیق در زمینه تأثیر تکنولوژی بر انسان، ضروری است که نه تنها دیدگاه های منتقدانی چون نیکلاس کار، بلکه نظریات خوش بینان و سایر متفکران این حوزه را نیز مورد مطالعه قرار دهیم. این رویکرد متعادل، به ما کمک می کند تا ابعاد مختلف مسئله را درک کرده و قضاوت های خود را بر پایه شواهد جامع تری بنا کنیم. علاوه بر کار، متفکران دیگری نیز در این حوزه فعال هستند که دیدگاه های مکمل یا متفاوتی را ارائه می دهند:

  • اِوگِنی موروزوف: او نیز از منتقدان سرسخت تکنولوژی است، اما تمرکز او بیشتر بر جنبه های سیاسی و اجتماعی اینترنت است، مانند نظارت دولتی، فیلتر و قدرت شرکت های تکنولوژی.
  • یَرون لَنیِر: پیشگام واقعیت مجازی و منتقد برجسته «مدل کسب وکار حواس پرتی» پلتفرم های دیجیتال است. او نیز نگرانی هایی درباره تأثیر شبکه های اجتماعی بر جامعه و فرد دارد.
  • شِری ترکل: روان شناس و محقق برجسته ای است که سال هاست بر روی تأثیر تکنولوژی بر روابط انسانی و هویت فردی تحقیق می کند. آثار او مانند «تنهایی با هم» (Alone Together)، به بررسی پدیده هایی نظیر اعتیاد به گوشی هوشمند و تأثیر آن بر همدلی می پردازند.

با مقایسه دیدگاه های این متفکران با نیکلاس کار، می توان به درک جامع تری از پیچیدگی های رابطه انسان با فناوری دست یافت و تنها با بررسی تمامی جوانب، می توان به یک چشم انداز عمیق و کاربردی رسید.

درس ها و پیامدهای عملی «کم عمق ها» برای زندگی مدرن

کتاب «کم عمق ها» تنها به نقد و تحلیل نمی پردازد، بلکه حاوی درس ها و پیامدهای عملی مهمی است که می تواند به افراد در مدیریت هوشمندانه تر تعامل خود با اینترنت کمک کند. درک این پیامدها، نه تنها به ما امکان می دهد تا از تأثیرات منفی اینترنت در امان بمانیم، بلکه راه را برای استفاده هدفمند و آگاهانه از این ابزار قدرتمند هموار می سازد.

افزایش آگاهی و خودتنظیمی

اولین و مهم ترین درس از کتاب «کم عمق ها» این است که باید نسبت به تأثیرات پنهان اینترنت بر ذهن خود آگاه باشیم. شناخت مفهوم نوروپلاستیسیته و آگاهی از اینکه مغز ما به طور مداوم در حال تغییر است، این مسئولیت را به ما می دهد که هوشیارانه بر تجربیات دیجیتالی خود نظارت کنیم. این آگاهی به ما کمک می کند تا جلوی «پریدن ذهن» از یک موضوع به موضوع دیگر را بگیریم و اجازه ندهیم عادت به جست وجوی سطحی اطلاعات، عمق تفکر ما را تحت الشعاع قرار دهد. خودتنظیمی در این زمینه به معنای کنترل فعالانه بر مصرف دیجیتال و آگاه بودن به زمان و کیفیت تعامل با اینترنت است.

بازتعریف عادات دیجیتال

«کم عمق ها» ما را به بازنگری در عادات روزمره دیجیتالمان دعوت می کند. یکی از مهم ترین راهکارها در این زمینه، پیروی از مفهوم «دیجیتال مینیمالیسم» است. این فلسفه که توسط کال نیوپورت ترویج می شود، بر استفاده آگاهانه و هدفمند از تکنولوژی تمرکز دارد و توصیه می کند که تنها از ابزارهای دیجیتالی استفاده کنیم که به ارزش های واقعی ما خدمت می کنند، و از سایر موارد پرهیز نماییم. این رویکرد شامل موارد زیر می شود:

  • ایجاد فضای کار عمیق: محیط هایی عاری از هرگونه حواس پرتی دیجیتال برای انجام کارهای فکری که نیازمند تمرکز بالا هستند.
  • تنظیم مرزهای روشن: تعیین زمان های مشخص برای بررسی ایمیل، پیام ها و شبکه های اجتماعی، و پرهیز از دسترسی مداوم و بی هدف.
  • استفاده هوشمندانه: استفاده از اینترنت به عنوان یک ابزار برای یادگیری و خلق، نه صرفاً مصرف منفعلانه اطلاعات.

اولویت بندی مطالعه عمیق

یکی از دغدغه های اصلی نیکلاس کار، زوال عادت کتابخوانی عمیق و خطی است. درسی که از این کتاب می آموزیم، اهمیت احیای این عادت است. مطالعه عمیق نه تنها به تقویت تمرکز کمک می کند، بلکه زمینه را برای تأمل و پردازش کامل اطلاعات فراهم می آورد. این به معنای کنار گذاشتن گوشی و تبلت برای ساعاتی و غرق شدن در دنیای یک کتاب است. تشویق به تأمل و پردازش اطلاعات، به جای مصرف سریع و سطحی، می تواند به بازگرداندن عمق به فرآیندهای فکری ما کمک کند.

تقویت حافظه درونی

برای مقابله با وابستگی به حافظه های بیرونی، «کم عمق ها» ما را به تقویت حافظه درونی خود تشویق می کند. این کار می تواند از طریق تمرین های ذهنی، تلاش آگاهانه برای به یاد آوردن اطلاعات به جای جستجوی فوری، و تکرار و مرور آموخته ها انجام شود. هدف این است که اطلاعات به جای باقی ماندن در فضای ابری، در شبکه عصبی مغز تثبیت شوند و به بخشی از دانش درونی فرد تبدیل گردند.

این درس ها نه به معنای نفی اینترنت، بلکه به معنای استفاده هوشمندانه و مسئولانه از آن است. «کم عمق ها» ما را دعوت می کند تا کنترل ذهن خود را به دست بگیریم و اجازه ندهیم تکنولوژی، ما را به موجوداتی سطحی و بی ریشه تبدیل کند.

ما، از لحاظ عصبی، همان چیزی می شویم که فکر می کنیم.

جدول مقایسه تأثیر ابزارهای فکری بر ذهن

برای درک بهتر دیدگاه نیکلاس کار درباره تأثیر ابزارهای فکری بر مغز، می توانیم نگاهی به مقایسه او بین سه ابزار مهم در تاریخ بیندازیم: نقشه، ساعت مکانیکی و اینترنت. این جدول نشان می دهد که چگونه هر ابزار، نه تنها عملکرد ما را بهبود بخشید، بلکه نحوه تفکر و درک ما از جهان را نیز دگرگون کرد.

ابزار فکری تأثیر اصلی بر عملکرد تأثیر بر ذهن و نگرش (بر اساس نیکلاس کار) نحوه عملکرد
نقشه کمک به مسیریابی و درک فضا تبدیل درک طبیعی و اجتماعی به یک مجموعه ثابت و محدود در فضا؛ تصویرسازی زندگی و نظرات در قالب نقشه تجسم فضایی، نظم دهی به اطلاعات مکانی
ساعت مکانیکی دقت در اندازه گیری زمان و برنامه ریزی تصور مغز و جهان به مثابه «ماشین»؛ درک مکانیکی از علت و معلول و نظم جهان بخش بندی زمان، ایجاد حس نظم و تکرار
اینترنت دسترسی سریع به اطلاعات و ارتباطات کاهش عمق توجه، تشویق به تفکر سطحی و پرش میان اطلاعات (Click & Flick)، وابستگی به حافظه بیرونی جریان بی وقفه اطلاعات، هایپرلینک ها، حواس پرتی های مداوم

این مقایسه نشان می دهد که هر تکنولوژی، علاوه بر کاربرد ظاهری خود، تأثیرات عمیق تری بر ساختار شناختی و فرهنگی انسان بر جای می گذارد. نیکلاس کار معتقد است که ما باید به این تأثیرات پنهان آگاه باشیم تا بتوانیم هوشمندانه با آن ها برخورد کنیم.

نتیجه گیری

کتاب «کم عمق ها: اینترنت با مغز ما چه می کند؟» اثری روشنگرانه و چالش برانگیز از نیکلاس کار است که از زمان انتشار خود، اهمیتش نه تنها کاهش نیافته، بلکه با پیشرفت روزافزون تکنولوژی های دیجیتال، حتی بیشتر هم شده است. پیام اصلی این کتاب، هرچند هشداری است، اما هدفش نه نفی اینترنت، بلکه دعوت به آگاهی و تأمل بر رابطه پیچیده ما با آن است. اینترنت ابزاری بی نهایت قدرتمند با پتانسیل های عظیم برای یادگیری و ارتباط است، اما همانند هر ابزار قدرتمند دیگری، استفاده ناآگاهانه از آن می تواند پیامدهای ناخواسته ای برای ذهن، تمرکز، حافظه و حتی فرهنگ ما داشته باشد.

نیکلاس کار با تحلیل هایی بر پایه نوروپلاستیسیته و مقایسه اینترنت با ابزارهای فکری تاریخی، نشان می دهد که چگونه ساختار مغز ما در حال انطباق با محیط دیجیتال است و این انطباق می تواند به کاهش عمق توجه و تفکر خطی منجر شود. خواندن این کتاب، تلنگری است برای همه ی ما که در دنیای پر سرعت امروز زندگی می کنیم؛ تلنگری برای توقفی کوتاه و اندیشیدن به اینکه آیا در لذت بردن از مواهب اینترنت، عمق تفکر و توانایی های شناختی خود را فدا نمی کنیم؟ توصیه نهایی این است که برای درک جامع تر و بهره مندی از تمامی ابعاد این اثر تأثیرگذار، مطالعه کامل کتاب «کم عمق ها» را در اولویت قرار دهید.

دکمه بازگشت به بالا