خلاصه کتاب بین دو صحنه اثر جفری مایکل بیز – بررسی کامل

خلاصه کتاب بین دو صحنه ( نویسنده جفری مایکل بیز )

کتاب «بین دو صحنه» اثر جفری مایکل بیز، نگاهی انقلابی به هنر تدوین و انتقال صحنه ها در سینما است که غالباً نادیده گرفته می شود. این اثر، پُل ارتباطی میان لحظات کلیدی فیلم هاست و نشان می دهد چگونه «شکاف ها» نه تنها بیهوده نیستند، بلکه جوهره ی روایت بصری و تعلیق دراماتیک را تشکیل می دهند. این کتاب، اثری پیشگامانه در حوزه ی کارگردانی و تدوین سینمایی محسوب می شود که به عمق مفاهیم نادیده گرفته شده ای می پردازد که فیلم های عادی را به شاهکارهای ماندگار تبدیل می کنند.

اغلب در مباحث فیلم سازی، توجه به صحنه های پرکشش، دیالوگ های پرمعنا و بازی های درخشان متمرکز می شود؛ اما فضاهای پنهان میان این صحنه ها، همان لحظات انتقالی، غالباً نادیده گرفته می شوند. جفری مایکل بیز، فیلم ساز و محقق برجسته، در کتاب «بین دو صحنه» (Between the Scenes)، پرده از اهمیت این لحظات برمی دارد و آن ها را نه تنها یک ضرورت فنی، بلکه ابزاری قدرتمند برای داستان گویی، ایجاد تعلیق، و جلوگیری از خستگی مخاطب معرفی می کند. این کتاب، به نوعی حلقه ی گم شده ای در ادبیات سینمایی تلقی می شود که دیدگاهی نوین به هنر تدوین و کارگردانی ارائه می دهد و به مخاطبان نشان می دهد که چگونه می توانند با تسلط بر این هنر، آثاری عمیق تر و تأثیرگذارتر خلق کنند.

درباره جفری مایکل بیز و رسالت او در بین دو صحنه

جفری مایکل بیز، نویسنده ای با نگاهی تیزبین و فیلم سازی متعهد است که از ایالت میسوری آمریکا برخاسته. او که دانش آموخته ی کارشناسی ارشد سینما از دانشگاه La Trobe ملبورن است، عمده ی شهرت خود را مدیون نگارش و تولید برنامه ی طنز رادیویی «نه از فضا» (2003) است که توسط مجله ی تایم اوت به عنوان یکی از پنج نمایشنامه ی رادیویی مهم تاریخ برگزیده شد. اولین فیلم بلند او، «Offing David»، ادای احترامی به استاد تعلیق، آلفرد هیچکاک، بود و همین اثر، بیز را ناخواسته به یک متخصص در تکنیک های سینمایی هیچکاک بدل ساخت. کتاب دیگر او، «تعلیق با دوربین»، نیز در ادامه ی همین مسیر تخصصی قرار می گیرد.

رسالت بیز در «بین دو صحنه» از درک عمیق او نسبت به یک خلاء در ادبیات سینمایی نشأت می گیرد. او حس کرده بود که اغلب کتاب های کارگردانی و تدوین بر صحنه ها و محتوای درون آن ها تمرکز می کنند، اما به فضای حیاتی و پنهان میان این صحنه ها، یعنی همان «انتقالات»، کمتر پرداخته می شود. بیز با نگارش این کتاب، قدم در راهی نو گذاشت تا این جنبه ی کمتر دیده شده از فیلم سازی را تشریح کند و جایگاه ویژه ای به آن در میان اساتید تدوین و کارگردانی ببخشد. او می کوشد تا نشان دهد که چگونه تدوین گران و کارگردانان می توانند با درک و به کارگیری صحیح این مفاهیم، تأثیری شگرف بر ریتم، تعلیق، و عمق عاطفی یک اثر سینمایی بگذارند و فراتر از صرفاً چسباندن صحنه ها به هم، به یک «ارکستر سمفونی» تبدیل شوند که جریان داستان را با ظرافت و دقت بی نظیری هدایت می کنند.

بین دو صحنه چیست؟ مفهوم بنیادین کتاب

«بین دو صحنه» فقط به معنای یک برش ساده یا انتقال از یک مکان به مکان دیگر نیست؛ این کتاب به شکافی عمیق تر اشاره دارد که فراتر از تغییرات مکانی یا زمانی صرف است. جفری مایکل بیز این شکاف ها را به عنوان فضاهایی حیاتی معرفی می کند که در آن ها، گذر زمان، حرکت شخصیت ها، مکث های تعمدی، موسیقی متن و خطوط داستانی پنهان، با ظرافت و پیچیدگی خاصی در هم می آمیزند. او این فضاهای میان صحنه ها را با مفهوم «خطوط سفید» در داستان نویسی مقایسه می کند؛ همان کلماتی که در یک کتاب نوشته نمی شوند، اما خواننده با درک آن ها، به عمق معنا می رسد. به همین ترتیب، در سینما نیز، آنچه بین صحنه ها اتفاق می افتد، می تواند پیام های ناگفته ی بسیاری را منتقل کرده و لایه های پنهانی از داستان را فاش سازد.

از دیدگاه بیز، تدوین گر و کارگردان نقش «ارکستر سمفونی» این انتقال ها را بر عهده دارند. آن ها با دقت و ظرافت، نه تنها صحنه ها را به هم متصل می کنند، بلکه با کنترل ریتم، تنش و آرامش، تجربه ی عاطفی و ذهنی مخاطب را شکل می دهند. تسلط بر این هنر، می تواند یک فیلم معمولی را به یک شاهکار تبدیل کند؛ فیلمی که مخاطب را درگیر خود می سازد و اجازه نمی دهد دچار خستگی و دلزدگی شود. این فضاهای بینابینی، فرصت هایی هستند برای نفس کشیدن مخاطب، برای تأمل، برای پردازش اطلاعاتی که دریافت کرده و برای آماده شدن برای آنچه در راه است. بیز بر این باور است که توانایی درک و مدیریت این شکاف ها، مرزی است میان فیلم سازان متوسط و فیلم سازان برجسته.

مروری جامع بر فصول کتاب: آموزه های کلیدی و نکات عملی

فصل 1: انتقالات بین صحنه ها چیستند؟

در این فصل، بیز به تعریف دقیق انتقالات و عناصر تشکیل دهنده ی آن ها می پردازد. او توضیح می دهد که انتقال صحنه تنها یک برش مکانیکی نیست، بلکه ترکیبی پیچیده از عناصر بصری، شنیداری، پیرنگی و احساسی است. وی قانون اساسی خود را مطرح می کند: «صحنه ها وقایع اند و انتقالات، درونی ساختن آن وقایع اند.» این جمله، سنگ بنای درک اهمیت انتقالات است؛ بدین معنا که صحنه ها رویدادها را به نمایش می گذارند، اما این انتقالات هستند که به مخاطب فرصت می دهند تا آن رویدادها را در سطح احساسی و عقلانی پردازش کند. این فرآیند، موجب عمق بخشیدن به تجربه ی تماشای فیلم می شود و بیننده را از صرفاً تماشاگر بودن به مشارکت کننده ای در روایت داستان تبدیل می کند.

نخستین قانون انتقالات صحنه این است: صحنه ها عبارت از وقایع اند و انتقالات، درونی ساختن آن وقایع اند.

بیز همچنین مفهوم «مرز طنین» را در پایان هر صحنه معرفی می کند؛ نقطه ای که برای درگیر نگه داشتن مخاطب و ایجاد انتظار برای اتفاق بعدی طراحی شده است. این مرز، می تواند حاوی نکته ای مهم از پیرنگ باشد که مخاطب را به تفکر واداشته یا او را برای ادامه ی داستان مشتاق نگه دارد. درک این مفاهیم بنیادین، نخستین گام برای تسلط بر هنر پنهان تدوین است که به فیلم ساز امکان می دهد تا با هوشمندی، جریان داستان را کنترل و تأثیرگذاری عمیق تری بر مخاطب داشته باشد.

فصل 2: انتخاب مکان هایی که به هم می رسند

بیز در این فصل به بررسی تأثیر مکان ها و ارتباط (یا تضاد) آن ها بر کیفیت انتقال صحنه می پردازد. او معتقد است که انتخاب هوشمندانه ی مکان هایی که در حال انتقال به یکدیگر هستند، می تواند به خودی خود داستان گو باشد. مفاهیمی چون «صحنه لرزه» به شرایطی اشاره دارد که تغییر مکان ناگهانی یا غیرمنتظره، باعث ایجاد حس عدم تعادل یا شوک در بیننده می شود. «تصادم با تضادها» به پیوند دادن مکان هایی با تضاد آشکار اشاره دارد که می تواند به تأکید بر اختلافات یا ایجاد کشمکش دراماتیک کمک کند. در مقابل، «غیبت ناگهانی» زمانی رخ می دهد که شخصیت یا عنصری از صحنه ای به صحنه ی دیگر منتقل شده، اما حضور آن در مکان جدید حس غریبه بودن یا عدم تعلق را ایجاد می کند.

این فصل، بر اهمیت «تفکر مکانی» در فرایند تدوین تأکید می کند؛ اینکه چگونه صرف تغییر مکان، می تواند اطلاعات جدیدی را منتقل کند، حالتی خاص را القا کند، یا حتی به پیشبرد پیرنگ کمک کند. یک تدوینگر ماهر می داند که چگونه از این ارتباطات مکانی برای تقویت روایت بصری بهره ببرد و فضایی را خلق کند که نه تنها دیدنی است، بلکه معنا و احساس را نیز منتقل می کند.

فصل 3: به هم بستن وقایع

این فصل، به تکنیک های پیشرفته تر پیوند زدن صحنه ها می پردازد و نشان می دهد که چگونه می توان از مشابهت های بصری و شنیداری یا حتی استفاده از نمادها برای ایجاد انتقالات نرم و در عین حال پرمعنا بهره برد. یکی از مثال های جذابی که بیز به آن اشاره می کند، «وایپ ادگار رایت» است؛ روشی خاص در انتقال که کارگردان با آن، با استفاده از حرکات سریع دوربین یا اشیاء، صحنه ها را به شکلی خلاقانه و با ریتم خاص به هم پیوند می دهد و به این ترتیب، اطلاعات زیادی را در زمان کوتاه منتقل می کند. این تکنیک، نمونه ای بارز از هوشمندی در تدوین است که مرز بین صحنه ها را به یک ابزار داستانی تبدیل می کند.

بیز همچنین به چگونگی مدیریت چندین پیرنگ داستانی اشاره می کند که چگونه یک تدوینگر می تواند با پیوند زدن آن ها از طریق انتقالات، از گیج شدن مخاطب جلوگیری کرده و جریان روایت را حفظ کند. این بخش نشان می دهد که هنر تدوین، فراتر از چیدمان ساده ی نماهاست و نیازمند درک عمیقی از ساختار داستان و روانشناسی مخاطب است تا بتواند پازل های داستانی را به شکلی منسجم و جذاب کنار هم قرار دهد.

فصل 4: قله ی احساسی: قهرمان در حرکت

بیز در این فصل، بر نقش حیاتی حرکت شخصیت ها در ایجاد انتقال های احساسی و داستانی تأکید می کند. او توضیح می دهد که چگونه «کالبدشکافی شخصیت در تغییر صحنه» می تواند به بیان ناگفته ها و لایه های پنهان شخصیت کمک کند. زمانی که یک شخصیت از صحنه ای به صحنه ی دیگر منتقل می شود، حرکات، نگاه ها، یا حتی نحوه ی ورود و خروج او می تواند اطلاعات عمیقی درباره ی وضعیت روحی، تصمیمات یا اهدافش به بیننده منتقل کند. این لحظات، فرصتی بی نظیر برای «نشان دادن و نه گفتن» هستند و به مخاطب امکان می دهند تا با شخصیت همذات پنداری بیشتری کند.

اهمیت دیالوگ در حرکت نیز مورد بررسی قرار می گیرد؛ اینکه چگونه مکالماتی که در حین حرکت یا انتقال انجام می شوند، می توانند به پیشبرد داستان، آشکارسازی اطلاعات، یا حتی ایجاد تعلیق بیشتر کمک کنند. همچنین، افزودن شخصیت های فرعی به انتقال، می تواند لایه های جدیدی به روایت اضافه کند و فضای صحنه را غنی تر سازد. این فصل، به فیلم سازان می آموزد که چگونه از هر حرکت و هر لحظه ی بینابینی برای تقویت پیام عاطفی و داستانی فیلم بهره ببرند.

فصل 5: فرونشست احساسی: نمای چشم انداز و آرام سازی

در دنیای پرهیجان فیلم ها، جایی که تنش و درام پیوسته در حال افزایش است، بیز بر اهمیت «استراحت دادن» به بیننده و جلوگیری از خستگی او تأکید می کند. این فصل به کاربرد هنرمندانه ی نماهای چشم انداز و نماهای ثابت می پردازد که چگونه می توانند برای آرام سازی، تأمل مخاطب و ایجاد فضایی برای پردازش اطلاعات به کار روند. این نماها، فراتر از صرفاً نمایش یک مکان، فرصت هایی هستند برای نفس کشیدن مخاطب، جذب اتمسفر، و درونی سازی آنچه اتفاق افتاده است.

بیز توضیح می دهد که چگونه می توان از فضا، اشیاء، و نمادها در این نماها برای مرتبط شدن با حس بیننده بهره برد. یک نمای ثابت از یک شهر شلوغ، یا یک منظره ی آرام، می تواند حس تنهایی، امید، یا حتی تهدید را منتقل کند، بدون آنکه نیازی به دیالوگ یا حرکت اضافی باشد. این فصل به فیلم سازان می آموزد که آرامش و سکوت نیز به اندازه ی هیجان و تنش، در روایت یک داستان قدرتمند اهمیت دارند و چگونه می توان با استفاده از این تکنیک ها، عمق و لایه های بیشتری به تجربه ی تماشای فیلم بخشید.

فصل 6: موسیقی و انتقالات

موسیقی و سکوت، دو نیروی قدرتمند در سینما هستند که می توانند اطلاعات و عواطف را به شکلی بی بدیل منتقل کنند، به ویژه در لحظات انتقالی. بیز در این فصل، به نقش حیاتی این دو عنصر در انتقال داستان و احساسات می پردازد. او روش های مختلف ادغام موسیقی در انتقال ها را بررسی می کند؛ اینکه چگونه یک قطعه موسیقی می تواند با شروع، پایان، یا حتی تغییر شکل خود، به تغییر فضا و حس صحنه کمک کند. مثلاً، آغاز ناگهانی یک موسیقی حماسی می تواند نوید یک اتفاق مهم را بدهد، یا پایان تدریجی آن می تواند به حس غم و اندوه بیفزاید.

قدرت کلام آواز و آهنگ های پیش ساخته نیز در این فصل مورد توجه قرار می گیرد. یک آهنگ با کلام، می تواند به طور مستقیم پیامی را منتقل کند، حال و هوای خاصی را ایجاد کند، یا حتی به پیشینه ی شخصیت ها اشاره داشته باشد. سکوت نیز به همان اندازه قدرتمند است؛ یک سکوت ناگهانی در لحظه ی انتقال، می تواند تعلیق را افزایش دهد، شوک ایجاد کند، یا به مخاطب اجازه دهد تا بر لحظه ی حال تمرکز کند. این فصل نشان می دهد که چگونه موسیقی و سکوت، فراتر از صرفاً پس زمینه ای برای تصویر، خود به عنصری روایی در فرایند انتقال تبدیل می شوند.

فصل 7: کنار هم چیدن صحنه ها

هنر تدوین، بیش از هر چیز، هنر ایجاد ریتم و جریان است. در این فصل، بیز به اهمیت متعادل کردن «هیجان و آرام سازی» در کنار هم برای حفظ ریتم و جریان فیلم می پردازد. او معتقد است که یک فیلم نباید دائماً پر از تنش باشد و نه کاملاً آرام؛ بلکه باید یک نوسان طبیعی بین این دو حالت وجود داشته باشد که مخاطب را درگیر نگه دارد. این تعادل، از طریق «شدت انتقالات» تنظیم می شود؛ برخی انتقالات ممکن است سریع و پرانرژی باشند، در حالی که برخی دیگر آهسته و تأملی.

بیز به انواع صحنه های انتقالی اشاره می کند و نشان می دهد که چگونه متصل کردن تمامی عناصر—از جمله تصویر، صدا، حرکت، و احساس—برای خلق یکپارچگی و انسجام در داستان ضروری است. این فصل به تدوین گران دیدگاهی جامع می دهد که چگونه با نگاهی کلان به ساختار فیلم، می توانند هر صحنه را به شکلی متناسب در جریان کلی داستان قرار دهند و اطمینان حاصل کنند که هر انتقال، نه تنها عملکردی فنی، بلکه عملکردی داستانی و عاطفی نیز دارد.

فصل 8: ماشین زمان

سینما، هنری است که توانایی دست بردن در زمان و نمایش گذر آن را به اشکال مختلف دارد. بیز در این فصل، به تکنیک های سینمایی برای نمایش «گذر زمان» و تأثیر آن بر درک مخاطب می پردازد. او توضیح می دهد که چگونه سرعت تدوین انتقالات، می تواند برداشت بیننده از زمان را تغییر دهد؛ یک برش سریع ممکن است حس گذر سریع زمان را القا کند، در حالی که یک انتقال آهسته، ممکن است زمان را کشدار و طولانی جلوه دهد. این مفهوم به طور خاص در نمایش گذر روزها، ماه ها یا حتی سال ها در یک لحظه از فیلم کاربرد دارد.

همچنین، مفهوم «خویشاوند گشتالت» در درک زمان بندی نیز در این فصل معرفی می شود. گشتالت به این معناست که ذهن انسان تمایل دارد تا اجزای پراکنده را به یک کل معنی دار تبدیل کند. در تدوین، این اصل به فیلم ساز کمک می کند تا با ارائه ی قطعاتی از اطلاعات در زمان های مختلف، مخاطب را به ساختن تصویر کامل از گذر زمان در ذهن خود ترغیب کند. این فصل، ابزارهایی را برای کارگردانان و تدوین گران فراهم می آورد تا بتوانند با کنترل هوشمندانه ی زمان، روایت را پیچیده تر و جذاب تر کنند.

فصل 9: مطالعه ی موردی: گلادیاتور

یکی از قوی ترین بخش های کتاب، مطالعه ی موردی عمیق روی فیلم «گلادیاتور» ساخته ی ریدلی اسکات است. بیز با تحلیل عملی سکانس های منتخب از این فیلم، نشان می دهد که چگونه مفاهیم مطرح شده در کتاب، به طور ملموس در یک شاهکار سینمایی به کار گرفته شده اند. او صحنه های کلیدی مانند فرار ماکسیموس از اعدام، یا تدوین موازی قتل خانواده ی او را موشکافی می کند و نشان می دهد که چگونه ریدلی اسکات با هوشمندی، از انتقالات برای تقویت درام، ایجاد تعلیق، و تأثیرگذاری عمیق عاطفی بر مخاطب بهره برده است.

جایی که بیش تر از همه، مخاطب گوش به زنگ است، لحظه های انتقالات است. انتقالات خوب تر فرصت بهتری را می دهند تا چیزهایی را برای او فاش کنیم.

این بخش، بهترین نمونه ی عملی از تأثیرگذاری آموزه های بیز است و به خواننده کمک می کند تا تئوری های مطرح شده را در بافتی واقعی و قابل لمس مشاهده کند. تجزیه و تحلیل دقیق نحوه ی پیوند صحنه ها، استفاده از موسیقی، و کنترل ریتم در «گلادیاتور»، به فیلم سازان و دانشجویان سینما دیدگاهی عملی و کاربردی می بخشد تا بتوانند خودشان نیز این تکنیک ها را در آثارشان به کار گیرند. این فصل، ارزش عملی کتاب را به اوج خود می رساند و آن را به یک منبع الهام بخش تبدیل می کند.

فصل 10: انتقالات تلویزیونی در برابر انتقالات سینمایی

در آخرین فصل، بیز به تفاوت های بنیادی در رویکرد تدوین برای پلتفرم های سینما و تلویزیون می پردازد. او توضیح می دهد که چگونه ساختار پخش تلویزیونی، به ویژه تأثیر پیام های بازرگانی و نیاز به ایجاد پیرنگ های چندگانه برای حفظ مخاطب در طول برنامه های طولانی، بر نحوه ی تدوین و انتقالات صحنه ها تأثیر می گذارد. در تلویزیون، انتقالات ممکن است نیاز به سرعت و وضوح بیشتری داشته باشند تا مخاطب را درگیر نگه دارند و مانع از کانال عوض کردن او شوند.

در مقابل، سینما فضای بیشتری برای انتقالات آهسته تر، تأملی تر، و هنری تر فراهم می آورد که به مخاطب اجازه می دهد در دنیای فیلم غرق شود. این فصل، نگاهی نیز به آینده ی داستان گویی در رسانه های مختلف، از جمله پلتفرم های استریمینگ، می اندازد و چالش ها و فرصت های جدیدی را که این تغییرات برای تدوین گران و کارگردانان ایجاد می کنند، بررسی می کند. این مقایسه به خواننده کمک می کند تا درک جامع تری از اقتضائات هر رسانه پیدا کند و تکنیک های انتقالی را متناسب با پلتفرم نهایی اثر به کار گیرد.

چرا مطالعه این کتاب برای شما ضروری است؟ (نقاط قوت کتاب)

کتاب «بین دو صحنه» برای هر کسی که به دنیای فیلم و تلویزیون علاقه مند است، به ویژه برای کارگردانان، تدوین گران، فیلم نامه نویسان و دانشجویان این رشته ها، حکم یک گنجینه را دارد. ارزش افزوده ای که این کتاب به ارمغان می آورد، در نگاه نو و عمیق آن به جنبه ای است که اغلب نادیده گرفته می شود؛ همان لحظات پنهان بین صحنه ها که نقش تعیین کننده ای در کیفیت نهایی یک اثر دارند.

اولاً، این کتاب به طور کامل به این نقل قول معروف «حلقه ی گم شده ی همه ی کتاب های کارگردانی فیلم» جامه عمل می پوشاند. بیز با تمرکز بر انتقالات، خلأیی بزرگ در ادبیات سینمایی را پر می کند و به خوانندگان ابزارهایی می دهد که فراتر از صرف چیدمان فنی، به عمق روانشناسی و عاطفه ی مخاطب نفوذ کنند.

ثانیاً، جنبه های کاربردی و عملی بودن آموزه های کتاب، به ویژه با مطالعه ی موردی دقیق فیلم «گلادیاتور»، آن را به یک منبع بی نظیر برای یادگیری تبدیل می کند. بیز صرفاً به تئوری بسنده نمی کند، بلکه با مثال های ملموس نشان می دهد که چگونه این مفاهیم در یک اثر موفق به کار رفته اند. این رویکرد، به خواننده کمک می کند تا نه تنها مفاهیم را درک کند، بلکه بتواند آن ها را در پروژه های خود نیز پیاده سازی کند.

ثالثاً، این دانش می تواند تأثیری شگرف بر کیفیت نهایی یک اثر سینمایی یا تلویزیونی داشته باشد. درک اهمیت فضاهای بین صحنه ها به فیلم ساز امکان می دهد تا با ایجاد ارتباط عاطفی مناسب در مخاطبان، تأثیرگذاری فیلم خود را افزایش دهد. این کتاب به شما کمک می کند تا فیلم هایی بسازید که نه تنها دیده می شوند، بلکه احساس می شوند و در ذهن مخاطب ماندگار می شوند. این همان چیزی است که یک اثر معمولی را به یک شاهکار تبدیل می کند.

نتیجه گیری

کتاب «بین دو صحنه» اثر جفری مایکل بیز، فراتر از یک کتاب آموزشی صرف است؛ این اثر، بینش عمیقی را درباره ی «هنر ناگفته ی تدوین» ارائه می دهد که می تواند نگرش فیلم سازان و علاقه مندان به سینما را دگرگون کند. بیز با رویکردی آکادمیک و در عین حال کاربردی، نشان می دهد که چگونه فضاهای پنهان بین صحنه ها، همان لحظات انتقالی، نقشی اساسی در شکل دهی به ریتم، احساسات، و کلیت داستان یک اثر بصری ایفا می کنند. درک و به کارگیری این مفاهیم، فیلم سازان را قادر می سازد تا از صرف چسباندن نماها فراتر رفته و به طراحانی ماهر تبدیل شوند که جریان داستان را با ظرافت و دقت بی نظیری هدایت می کنند.

در نهایت، این کتاب تأکید می کند که با تسلط بر این «هنر پنهان»، می توان یک فیلم معمولی را به شاهکاری تبدیل کرد که نه تنها مخاطب را سرگرم می کند، بلکه او را عمیقاً درگیر روایت می سازد و لایه های جدیدی از معنا و عمق به داستان می بخشد. برای تمامی فعالان و علاقه مندان به حوزه ی سینما و تلویزیون، مطالعه ی این کتاب، نه تنها یک توصیه، بلکه ضرورتی برای ارتقاء دانش و مهارت های فیلم سازی و درک بهتر از پیچیدگی های هنر هفتم است.

دکمه بازگشت به بالا