عشق به آموختن مرز ندارد حتی در میان بادهای سرد کوچ

دانا نیوز/گیلان در دل بادهای سرد کوچ و در سکوت شب های ایل جایی میان کوه ها و آسمان چراغ علم خاموش نمی شود زیرا هنوز معلمی جوان و عاشق دل به راه می زند تا با حضور در بین کوچ نشینان عشایر شوق آموختن را برای تنها دانش آموزش روشن نگه دارد و صدای الفبا را در سکوت طبیعت و این گوشه از ایران عزیز طنین انداز کند.

عشق به آموختن مرز ندارد حتی در میان بادهای سرد کوچ

روستای چوواژیه از توابع اسالم در مسیر خلخال در جایی میان کوه ها و دشت های بی کران و زیر سقف آسمان آبی قرار دارد که باد بوی گیاهان دارویی و گل های رنگارنگ و خاک باران خورده را با خود می آورد مدرسه ای کوچک اما پُر از امید برپاست. اینجا زنگ تفریح حتی با صدای زنگ مدارس شهر فرق دارد و با وجود یک نیکمت رنگ و رو رفته اما عشق به آموختن بی وقفه میان بادهای سرد کوچ و هیاهوی دام ها جریان دارد.

مدرسه عشایری «صداقت» جایی که معلم بیش از یک آموزگار بوده و همراه و مشوق است و گاهی عضوی از خانواده و همچنین تک دانش آموزی که میان کوچ و کلاس رویاهای بزرگ در دل کوچکش می پروراند.

وقتی از اسالم به سمت خلخال حرکت کنی نسیم کوهستانی سرما و لرزی را بر تن آدم می نشاند و پس از دو ساعت با گذر از مسیر ناهموار به مدرسه ای کوچک پیش ساخته با یک کلاس درس می رسی که هنوز برق ندارد گرچه به پنل خورشیدی مجهز است اما آنطور که باید جوابگو نیست! 

مدرسه «صداقت» با وجود نداشتن برق و امکانات اولیه مأمن امید و آموختن برای کوچ نشینان چوواژیه شده هرچند کوچک اما به راستی نامی برازنده دارد چرا که با صداقت عشق و تعهد معلمانش استوار ایستاده تا با تمام محدودیت ها نور دانش را در دل کوچ عشایر روشن نگه دارد.

در این گفت وگو همراه می شویم با آرمان حسینی پور معلم مدرسه عشایری صداقت با یک دانش آموز تا از نزدیک ببینیم که آموزش در دل طبیعت با سختی های فراوان چه طعم و رنگی دارد.

آرمان حسینی پور فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان بوده که به مدت دو سال است در مدرسه صداقت روستای چوواژیه که هنوز برق ندارد چراغ علم را روشن نگه داشته در گفت وگو با خبرنگار دانا نیوز در خصوص خدمت در این مدرسه گفت: پس از اتمام تحصیل در دانشگاه فرهنگیان براساس تقسیم بندی آموزگار مدرسه عشایری چووژایه شدم سال اول خدمتم خیلی سخت بود زیرا از منزل تا مدرسه بیش از ۴۰ کیلومتر مسافت بوده که ۲۰ کیلومتر فقط جاده خاکی و کوهپایه ای است.

آموزگار دبستان عشایری صداقت چووژایه گفت: سال گذشته همزمان با سال اول تدریسم در این مدرسه دو دانش آموز پایه ششمی و دومی داشتم به مرور سختی های خدمت در این منطقه جای خود را به رفاقت و صمیمیت داد و حتی وابستگی ایجاد شد و برخورد خانواده ها به گونه ای بود که انگار خانواده خودم هستند شرایط به گونه ای شد که امسال هم بنابر درخواست شخصی مجدد همان مدرسه را برای تدریس انتخاب کردم و امسال فقط یک دانش آموز پسر پایه سوم دارم.

حسینی پور در خصوص رفت و آمد گفت: به دلیل مسافت و دوری راه در همان مکان مدرسه با اندک وسایل ضروری و یک بخاری هیزمی بیتوته می کنم و معمولا هفته ای یک بار به خانه می روم امسال چون وسیله نقلیه دارم راحت تر مسیر خانه از خلیف آباد اسالم تا مدرسه صداقت در چوواژیه رفت وآمد می کنم.

این آموزگار مسیر دسترسی را اینگونه توصیف می کند: در زمستان ها جاده روستا با وجود سرمای سخت یخ می زند و اما در این فصل با پوشش درختان و صدای پرندگانش بهشت است عشایر این روستا که حدود ۱۰ خانوار کوچ نشین در چادر یا بنایی ساختمانی هستند تا اواخر اردیبهشت ماه که درس هم تمام می شود به مناطق بالادست و مرتع کوچ می کنند.

عشق به آموختن مرز ندارد حتی در میان بادهای سرد کوچ

وی در خصوص ویژگی دانش آموزان عشایری گفت: در این دو سال تجربه ای که با دانش آموزان عشایری داشتم آنان در دروس ریاضی و محاسباتی بسیار باهوش هستند و در دروس شفاهی مثل فارسی باید بیشتر تلاش کنند شاید آن هم به این دلیل است که گفت وگوهای روزمره شان به زبان و گویش محلی است و برق و تلویزیونی وجود ندارد که این کودکان با دنیای خارج از روستا ارتباط بگیرند البته پنل انرژی خورشیدی وجود دارد اما نمی تواند برق لازم برای تلویزیون و یا وسایل گرمایشی را تامین کند. لوازم ضروری اولیه آموزش فراهم است فقط روستا برق ندارد.

حسینی پور در خصوص آرزویش برای دانش آموزان عشایر گفت: دانش آموزان عشایر متاسفانه عموما به دلیل اینکه دوشادوش خانواده مشغول به فعالیت دامداری هستند در سنین کم ترک تحصیل می کنند اما با این وجود آموزش تمام شدنی نیست و تا هر زمان که دانش آموزی باشد تدریس حتی در شرایطی سخت تر از مدرسه صداقت ادامه دارد لذا آرزو می کنم آینده ای روشن و پر افتخار در انتظار دانش آموزان عشایر باشد.

این آموزگار عشایری در خصوص تفریح دانش آموزانش گفت: تفریح بچه های عشایر هم دامداری و همراه شدن با گله گوسفندان در طبیعت بکر است مگر اینکه در زنگ ورزش فوتبال بازی کنیم.

حسینی با اشاره به حضور راهبر آموزشی در منطقه ادامه داد: با توجه به اینکه منطقه سخت و محروم بوده حضور راهبر آموزشی باعث دلگرمی است و موارد و نکاتی که تاکید می کند هم بسیار کاربردی است.

وی در پاسخ به این سوال که مزایای معلم عشایری با مدارس معمولی متفاوت است؟ گفت: شاید از نظر مزایا معلم عشایری با معلم مدارس شهری تفاوتی نداشته باشد اما عشق به معلمی فراتر از آن است که با این موارد کمرنگ شود.

حسینی در پاسخ به این سوال که هدیه روز معلم گرفتید؟ گفت: بین بچه های عشایر هدیه روز معلم مرسوم نیست شاید به این دلیل که دسترسی به تلویزیون و شبکه های اجتماعی ندارند اما هر از گاهی بابت قدردانی از محصولات لبنی دام هایشان یا نان داغ تنورهای بانوان زحمتکش عشایر می آورند که بسیار لذت بخش است.

گفت وگو با این معلم بیانگر این است که مدرسه تنها یک ساختمان نیست؛ مدرسه می تواند یک چادر باشد یا حتی سایه درختی در دل طبیعت بکر جایی که شوق یاد گرفتن هست جایی که صدای الفبا در باد گم نمی شود مدرسه همان جاست. معلم های عشایری چراغ هایی اند که در دل تاریکی ها روشن می مانند و دانش آموزان شان بذرهایی اند که اگرچه گاهی در زمین های سخت کاشته می شوند اما امید سبز شدن را هیچ وقت از دست نمی دهند. شاید امکانات کمتر باشد شاید راه مدرسه سخت تر اما اینجا اراده و عشق راه را هموار می کند. آینده از همین جا شروع می شود؛ از لبخند دانش آموزی که با کیفی از جنس پلاستیک در دست به آینده ای روشن چشم دوخته است.

عشق به آموختن مرز ندارد حتی در میان بادهای سرد کوچ

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا