با این مجلس و دولت و مجمع و شورای نگهبان ناتراز چه باید کرد؟

همه اینها البته اسمش ناترازی است و همه هم باید برطرف شود اما چرا نشده و نمی شود؟ جوابش ساده است: اینها معلول است نه علت.
علت چیست؟ ناترازی سیاست. یعنی چه؟ یعنی ناترازی مجلسدولت شورای نگهبان مجمع تشخیص مصلحت شورای انقلاب فرهنگی شورای فضای مجازی و….(این لیست را خودتان تکمیل کنید)
وقتی می گوییم نهادهای سیاسی و سیاستی کشور ناترازند یعنی در تراز مردم و ایران و نظام نیستند.
مجلسی که خیلی از نمایندگانش فقط تا نوک بینی شان را (تازه آن هم با عینک) می بینند چقدر در تراز ایرانیان هستند؟ مجلسی که با حداقل مشارکت تشکیل شده و منتخبانش غالبا تنها 20درصد از رای شرکت کنندگان در انتخابات را دارند در شان مردمند؟حرف این نیست که قانونی اند یا نه بحث این است که ملت آنها را کجای زندگی شان می بینند؟ نمایندگانی که کارشان از صبح تا شب در مجلس و بیرون آن فحش دادن به این و آن است و مشکلات جامعه به کتف شان نیست نبودنشان بهتر از بودنشان نیست؟ نماینده هایی که مرتبا حرفهای خلاف واقع و پوچ و مهمل می بافند و بعضی هاشان هم جز توهم چیزی بارشان نیست عصاره فضایل کدام ملتند؟
نتیجه این مجلس چیست؟ همین که قانونی خنده دارتصویب می کند که نه از آن عفاف درمیآید نه با آن کسی با حجاب می شود. قانونی که جز چندنماینده مجلس که با دفاع از آن آبرو برای خود نگذاشته اند هیچ کس حتی اصولگرایان آن را گردن نمی گیرد.
خب. این مجلس ناتراز نتیجه کدام عملکرد است؟ روشن است که قیف شورای نگهبان برای چهره های دانشمند و باسواد و متخصص و متشخص تنگ است و برای آنهایی که چنین ویژگی هایی ندارند گشاد. نه اینکه افراد وزین و به دردخور وارد مجلس نشده اند. هستند عده ای که چنین ویژگی را دارند اما آنان هم مانند همکاران شان برگزیده درصد اندکی از مردم شهر خود هستند . ضمن اینکه همین آدمهای خوب به ندرت متعرض آن گروه از نمایندگان کذایی می شوند.
طبیعی است وقتی چنین مجلسی شکل بگیرد مجمع تشخیص مصلحت و دیگر نهادهای بالادستی به خود حق می دهند به سادگی مصوباتش را وتو کنند. گروه کم شماری در مجمع این اجازه را دارند که مصوبات مجلس را بدلیل مغایرت با سیاستهای کلی نظام رد کنند توجیه شان آن است که نمایندگان درک درستی از سیاستهای کلی ندارند. و چه بسا این قضاوت در باره مجلس درست هم باشد.
با این حال خود مجمع نیز از ناترازی رنج می برد. مجمعی که چندسال متوالی نمی تواند در باره FATF به نتیجه برسد حتما ساختارش مشکل دارد.
در شورای انقلاب فرهنگی نیز وضعیت ناتراز موج می زند. این شورا بجای آنکه در باره فرهنگ سیاستگذاری کند خودش را درگیر کارهایی کرده که هیچ ربطی به شان آن ندارد. تصمیم گیری در باره کنکور یا موافقت و مخالفت با رئیس فلان دانشگاه واقعا کار چنین تشکیلاتی است؟ این همه بودجه و دفتر و دستک و پرسنل محصولش این است؟
سخن به درازا نکشد. دولتی که در چنین شرایطی تشکیل می شود آن هم ناتراز است. دولتی که رای اعتماد به وزرایش با مجلسی است که ذکرش رفت. دولتی که شورای انقلاب فرهنگی حتی اجازه نمی دهد در باره کنکور تصمیم بگیرد.دولتی که نمی تواند مدیرانش حتی تا سطح رئیس اداره را به دلخواه خودش برگزیند. و…چنین دولتی هم ناترازی جدی دارد.
چه باید کرد تا این ناترازی ها از بین برود؟ بخشی از راه حل به ساختارها بازمی گردد که باید با اصلاح و بازنگری قانون اساسی سراغش رفت. با اینکه کشور به لحاظ قوه مجریه ریاستی است(یعنی رئیس جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب می شود ) اما مجلس به راحتی می تواند آن را زمینگیر کند. این مشکل باید در بازنگری قانون اساسی برطرف شود. اگر قرار است نظام سیاسی نظام پارلمانی باشد و رئیس جمهور توسط مجلس برگزیده شود مقدمه اش تاسیس احزاب بسیار پرقدرت است که بعید می نماید تا سالهای طولانی چنین اتفاقی بیفتد. با این حال جاانداختن نظام پارلمانی با همه دردسرهایی که در کشور ما دارد از وضعیت پا در هوای امروزی بهتر است.مگر اینکه همین نظام ریاستی بماند و اقتدار کافی برایش تعیین گردد و قوای مقننه و قضاییه ترمزش نباشند.
اما حل بخشی از مشکلات بدون اصلاح قانون اساسی نیز میسر است. تغییر در ترکیب مجمع تشخیص شورای نگهبان شورای انقلاب فرهنگی و شورای فضای مجازی و مانند آنها می تواند کشور را از برخی بن بست های کنونی برهاند. افرادی که اعضای این شوراها و نهادها را به رهبرمعظم انقلاب پبشنهاد می دهند و اصطلاحا تصمیم سازی می کنند اگر بپذیرند که ترکیبات فعلی با انتظارات جامعه نخبه کشور فاصله دارد حتما در پیشنهادات خود تجدیدنظر جدی خواهند کرد. چنین شوراهایی افراد آگاه و به روز غیرجناحیشجاع باانگیزه نسبتا جوان و… می خواهد.