پزشکی به شرط کسب درآمد!
زهرا چیذری در یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: دومین و آخرین روز نوبت دوم کنکور ۱۴۰۳ با شرکت بیش از نیم میلیون داوطلب در گروه آزمایشی علوم تجربی برگزار شد تا پرونده کنکور امسال بسته شود. نکته قابل تأمل اینکه در همین روزها و در شرایطی که گروه علوم تجربی با بیش از ۵۰۱ هزار داوطلب بیشترین تعداد داوطلب را در کنکور ۱۴۰۳ به خودش اختصاص داده و همچنان پرمتقاضیترین گروه در میان گروههای آموزشی آزمون ورودی دانشگاهها به شمار میرود، رئیس سازمان نظام پزشکی یکبار دیگر از خالی ماندن ظرفیتهای پزشکی در رشتههای قلب و عروق ابراز نگرانی کرد. نامعادله پر متقاضیترین گرایش در کنکور ورودی به دانشگاه و خالی ماندن صندلیها در تحصیلات تکمیلی و آزمون دستیاری پزشکی در کنار انصراف چیزی نزدیک به نیمی از پزشکان عمومی از طبابت و روی آوردن به مشاغل دیگر موضوعی است که ریشهیابی آن میتواند راهحل آن را در دسترستر کند.
ماجرای خالی ماندن برخی از رشتههای پزشکی در دوره دستیاری و نگرانی از آینده پزشکی کشور موضوعی است که مدتهاست به دغدغهای جدی تبدیل شدهاست. در حالی که در چنین روزهایی میتوان به عینه شاهد سر و دست شکستن دانشآموزان و والدین آنها برای شرکت در کنکور تجربی و ورود به رشته پزشکی است، اما پس از ورود به دانشگاه و فارغالتحصیلی از این رشته و برای ادامه تحصیل در دوره تخصص به یکباره همه چیز تغییر میکند. این سر و دست شکستنها اگرچه برای رشتههای پولسازی همچون جراحی پلاستیک و ترمیمی ادامه دارد، اما رشتههای پرریسکتر مانند کودکان، قلب یا بیهوشی جزو رشتههایی هستند که اقبالی به آنها نیست و چند سالی میشود صندلیهای این رشتهها خالی میماند. ماجرا به گونهای پیش رفته که کمکم این نگرانی به شکل جدیتر مطرح میشود که قرار است آینده پزشکی کشورمان به کجا برسد؟!
وقتی همه نگرانند
«گرایش به پزشکی در حال رنگ باختن است. باید نگران آینده پزشکی باشیم.» این جملهای است که ایرج فاضل، رئیس جامعه جراحان ایران میگوید. الان در برخی رشتههای مهم و حیاتی مثل جراحی عروق، جراحی کودکان، حتی یک داوطلب برای تحصیل نداریم. انگیزهای نیز برای ورود به رشتههای پر زحمت و طولانیمدت وجود ندارد، ولی برعکس در رشتههایی مانند جراحی پلاستیک و امثال آن داوطلبان فراوانی وجود دارد.
رئیس جامعه جراحان ایران با بیان اینکه باید شرایط تشویقکننده باشد تا انگیزه کافی با امکانات تشویقی برای ورود پزشکان به رشتههای تخصصی پر زحمت و طولانیمدت برقرار شود، میافزاید: «باید برای افرادی که بخش عمدهای از عمر خود را صرف تحصیل یک دوره تخصصی دشوار و طولانی میکنند، انگیزههای قوی ایجاد کرد؛ وقتی وضعیت معیشتی و زندگی نسل فعلی پزشکان مطلوب باشد، این یک انگیزه خوب و اثرگذار برای جذب و ماندگاری پزشکان جوان خواهد بود. باید سیاستگذاریها طوری برنامهریزی شود تا جامعه از این بابت صدمه نبیند.»
خالی ماندن مجدد صندلیهای تخصص قلب
محمد رئیسزاده، رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران هم در سخنرانیاش در کنگره مشترک قلب و عروق ایران از خالی ماندن ظرفیتهای پزشکی در رشتههای قلب و عروق ابراز نگرانی کرد.
به گفته رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران به رغم وجود ۱۰۰ هزار پزشک عمومی در کشور، ظرفیت برخی رشتههای تخصصی در حد زیر ۴۰ درصد پر میشود. امسال در رشته مهم جراحی قلب و عروق حدود ۳۰ درصد ظرفیت تربیت نیروی جراح قلب در کشور پر شد، در جراحی قلب اطفال اوضاع به مراتب نگرانکنندهتر است، در جراحی عروق تقریباً به عدد صفر نزدیک شدهایم، در رشته بیهوشی ۲۰ درصد، در رشته اطفال ۳۶ درصد، در طب اورژانس زیر ۵ درصد ظرفیتها پر شدهاست.
وی با بیان اینکه مهاجرت شغلی و جغرافیایی هشدارها را به صدا در آورده است، افزود: «بیتوجهی مفرط به اقتصاد سلامت و کاهش سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی، به ادامه خدمات در بخش دولتی و خصوصی آسیبهای جدی وارد کردهاست.»
از نگاه رئیسزاده دلیل این کماقبالی به رشتههای پزشکی عدم اجرای قوانین بالادستی از جمله اجرای سیاستهای کلی سلامت ابلاغی رهبری، عدم به روزرسانی قوانین قدیمی مثل طرح ضریب K، مداخلات غیرتخصصی خلاف قانون، وضعیت نیروی انسانی حوزه سلامت و زنجیره تربیت نیروی متخصص در نظام سلامت کشور را از هم گسسته است.
پزشکی به شرط درآمد
تا اینجای کار به نظر میرسد ماجرای کم اقبالی به پزشکی در برخی از رشتههای تخصصی خلاصه شود. به طور خاص رشتههایی که چندان پردرآمد نیستند. درست شبیه رشته اطفال یا بیهوشی و حتی رشته قلب. ماجرا به قدری جدی است که گزارشهایی از روی آوردن برخی متخصصان قلب به تزریق ژل و بوتاکس حکایت دارد! ماجرایی که اثبات میکند یکی از اصلیترین دلایل کماقبالی به برخی رشتههای تحصیلی مسائل مالی و آلودهشدن دامن پاک طبابت به انگیزههای مالی است، به گونهای که این ماجرا توانسته آموزش پزشکی را هم تحتتأثیر قرار دهد.
حکایت کماقبالی به پزشکی و طبابت، اما به تخصص خلاصه نمیشود و پزشکان عمومی یعنی همان گروهی که برای دکتر شدن در سالهای کنکور سر و دست میشکاندند و تمام هم و غمشان را برای قبولشدن در کنکور گذاشتهاند.
آنطور که بابک پورقلیچ، پزشک عمومی و رئیس دفتر تهران انجمن پزشکان عمومی بر اساس آمار سازمان نظام پزشکی، بیش از ۹۵ هزار پزشک عمومی در کشور داریم که ۴۰ تا ۴۵ هزار نفر از آنها مشغول طبابت هستند و بقیه یا دیگر طبابت نمیکنند و همانطور که گفتم، به مشاغل دیگر رو آوردهاند یا خیلی از آنها هم از کشور مهاجرت کردهاند.
از نگاه وی پزشک عمومی در کشورهای دیگر جایگاه والایی دارد و مردم جایگاه او را قبول دارند. در ایران، اما تعریف نشده که پزشک عمومی چه کاره است.
به همین خاطر هم در ایران – بهخصوص در شهرهای بزرگ – اگر فردی بیمار شود، در بسیاری از موارد برای ویزیت نزد پزشک عمومی نمیرود و مستقیم سراغ متخصص و فوقتخصص میرود. در حالی که طبق سیستم ارجاع، شما اول باید نزد پزشک عمومی بروید و او تشخیص دهد که لازم است پیش متخصص بروید یا نه؟
چرخه معیوب
شاید اگر پزشک خانواده و نظام ارجاع اجرایی میشد، بخشی از این چالشها در کشورمان حلشده و بهتر میشد نظام سلامت را مدیریت کرد. بدین معنا که مردم در سطح اول به پزشکان عمومی مراجعه میکردند و در سطوح بعدی با واقعیشدن یا همان افزایش تعرفهها فقط کسانی راهی مطب متخصصان میشدند که واقعاً به درمانهای تخصصی نیاز دارند و از همه مهمتر بیمهها هم پای کار میآمدند. این چرخه، اما معیوب است. به همین خاطر هم خانوادهها با تصور پولسازی و آیندهدار بودن و منزلت اجتماعی پزشکان اصرار دارند فرزندانشان در رشتههای پزشکی درس بخوانند و همچنان کنکور تجربی پرمتقاضیترین رشته کنکور است. رشتهای پر متقاضی که شاید همیشه آن درآمد رؤیایی مدنظر بچهها و خانوادهها را نداشته باشد!