عمومی

یک ارزیابی کوتاه از انتخابات

بسیاری از کسانی که می توانستند نامزد انتخابات شوند، به دلیل نگرانی از عدم احراز صلاحیت، اصولاً وارد ثبت نام و فرآیند حضور در انتخابات نشدند. بسیاری از احزاب و گروه های سیاسی نیز به دلیل رد صلاحیت شدن نامزدهایشان، مردم را تشویق به حضور در انتخابات نکردند. 
در انتخابات خبرگان که وضع بسیار اسف بارتر بود. در بسیاری از حوزه ها نه تنها عملاً رقابتی صورت نمی گرفت که حتی تعداد نامزدهای تأیید شده نیز حداقل به میزان دو برابر تعداد مورد نیاز هم نبود. 
در عین حال مردم توانستند با رفتار خود مثل شرکت کردن و شرکت نکردن و نوع آرائی که به صندوق ها انداختند، پیام خود را ابراز نمایند. 
وجود تعداد زیاد آرای باطله نیز بیانگر آن بود که بعضی از افرادی که در پای صندوق ها حاضر شدند، در بین نامزدهای ثبت نام کرده و تأیید صلاحیت شده، اشخاص مورد نظر خود را نمی یافتند. 
از طرفی برخی از افرادی مثل آقایان آملی لاریجانی و محمدرضا باهنر که انتطار داشتند از استان و شهر خود با آرای بالایی انتخاب شوند، نیز مردم به آنها هیچ اقبالی نشان ندادند. 
از سوی دیگر بسیاری از مردم احساس می کردند که شرکت در انتخابات تأثیر معناداری در سرنوشت و معیشت آنها ندارد و درهای حکمرانی بر همان پاشنه های قبلی خواهد چرخید، بنابراین اشتیاقی از خود برای رفتن به سر صندوق های رأی، نشان ندادند. 
البته هر کجا رقابت های محلی وجود داشت، تعداد شرکت کنندگان بیشتر بوده است ولی در حوزه هایی که مردم منتطر رقابت های جدی سیاسی بودند، چنین اتفاقی رخ نداد. 
در هر صورت برگزاری انتخابات مجلس و خبرگان و میزان مشارکت مردم در آنها نتوانست‌ وجهه و اعتبار ایران را در سطح بین المللی بالا ببرد. 
برای انتخابات ریاست جمهوری هم اگر مردم احساس کنند که همچنان قرار است به گونه ای اقدام شود که رئیس جمهور محترم فعلی به کار خود ادامه دهد، بعید است که انتخابات پرشوری برگزار شود. مگر آنکه نظارت استصوابی کنار گذاشته شود و تعیین صلاحیت نامزدها به طور کامل به مردم واگذار شود تا مردم کسی را که دوست دارند بتوانند به قدرت برسانند و او را پاسخگوی نیازهای خود کنند.

2727

دکمه بازگشت به بالا